Wednesday, October 10, 2007

بازجویی های مذبوحانه حسین شریعتمداری

سرکرده بازجوی رژیم در توپ تبلیعاتی خود بر علیه آزادیخواهان ایران نعره سر داده و شعار "وا نظاما"ی وی گوش عالم را کر می کند. مالیخولیای صهیونیسم چونان خوره به جان وی و رژیمش افتاده و خواب و آرام را ازاو گرفته است . او با فراخوانی محسنی اژه ای به صحنه خواستار پخش علنی اعترافات ساختگی مخالفان رژیم برای عبرت عمومی شده و آمادگی علنی و وحشیانه خود را برای دور جدیدی از سرکوب و بازجویی اعلام می کند و با تقسیم جهان به دو اردوگاه اصلی محیط دایره تنگ "خودی" و "غیر خودی " نظام جنایتکارش را به تمام جهان وسعت داده وقیحانه سرسپردگی به حکومت فاشیست جمهوری اسلامی را "خیمه زدن در اردوگاه اسلام ناب محمدی "قلمداد و آنانی را که سرتعظیم به مطامع "ولایت مطلقه فقیه "فرود نمی آورند را وابستگان "اردوگاه آمریکا و صهیونیسم" معرفی می کند. حسین بازجو در نئشگی و خمارپس از مالیخولیا به کلی از یاد برده است که این جوانان برومند پرورش یافته در دل همین اردوگاه ناب (!)هستند که پس از نزدیک به گذشت 30 سال روبروی دژخیمان می ایستند و با صدای بلند و چه شجاعانه به آن "نه "می گویند و برای گفتن این "نه بزرگ تاریخی" هزینه می پردازند و جان می فشانند. بازجویان شیاد حکومت "ولایت مطلقه " بهتر است به جای متوسل شدن به انواع حیله های دین فروشانه و ضد ایرانی به خود آیند و برای سرنوشت تاریک رو به اضمحلال خود چاره بیندیشند.پریش پاهکین 18/7/86

Thursday, September 27, 2007

توهین به احمدی نژاد توهین به کیست؟

واکنشهای چند روز اخیر و سوزو گدازهای آنانی که فکر می کنند به نماینده محبوبشان توهین شده است رفته رفته تکلیف مردم را با بسیاری از چهره ها مشخص می سازد. چهره هایی که در این شرایط بحرانی و خطرناک و با اینهمه بی قانونی و جنایت تا دیروز افکار عمومی را به سکوت فرا می خواندند امروز با دم زدن از راه و روش آکادمیک(!)؛روشنفکری(!) رییس دانشگاه کلمبیا را به باد انتقاد می گیرند و در مواردی خبر از انفصال او می دهند! شگفتا گویی "کلمبیای نیویورک " ، "پلی تکنیک تهران " است که هر چه خواستند بکنند و هیچکس لام از کام نگوید.چه جنایات هولناکی در زندانهای رژیم به جان جوانان برومند این مرز و بوم می رود و اینان چون دریوزگان قدرت، لب فرو بسته اند تا نکند از پر قبای ولایت فقیه چیزی به عاریه نصیب نبرند. اینان رنجنامه دانشجو و استاد ایرانی را نخوانده اند؟؟آیا نمی دانند بر زن ایرانی چه می رود ؟کارگر ایرانی چه می کشد ؟ دانش آموز بهایی به خاطر عقایدش از تحصیل باز می ماند؟گزارش های نقض مستمر گسترده و برنامه ریزی شده حقوق بشر را کیست که نخوانده باشد؟
احمدی نژاد اصلا نماینده کیست؟؟؟ نماینده افرادی چون "رفسنجانی" ،"خاتمی"،"مهاجرانی"،"بهنود"،"ابطحی" و "زید آبادی"؟؟؟؟؟ که ادعای اصلاح طلبیشان آسمان را پاره می کرد و حالا دست در دست هم به حمایت از سرکرده ارتجاعی ولایت فقیه می پردازند .آری توهین به احمدی نژاد توهین به اینان است که همه سر در آخور "نظام ولایت مطلقه فقیه" داشته و دارند.
اما احمدی نژاد نمی تواند نماینده آنهایی باشد که در سحرگاهان بی محاکمه و دادگاه اعدام شدند !دانشجویان و جوانان برومندی که پست ترین شکنجه های جهان را به جان خریدند و به دروغ دامن نیالودند! زنانی که به جرم جمع آوری امضا و یا سلیقه شخصیشان در انتخاب لباس بازداشت و شکنجه شدند! معلمانی که برای داشتن منزلت انسانی چه رنجها که نکشیدند !
او نماینده من نیست ! نماینده همشهریان و همدردان و همفکران من هم نیست! حال که او به انسانیت من و امثال من در ایران تاخته است ،حال که برایش دروغ پردازی از نان شب هم واجب تر است ؛حال که به جای من از فلسطینینان حمایت می کند،حال که چون دلقکان در بازارهای مکاره حاضر است برای کسب آبرو، حیثیت "ایران و ایرانی" را به حراج بگذارد بگذار براو بتازند! بگذار سرود دردهای همدردان مرا حتی برای مدتی کوتاه غریبگان در آن سر دنیا بخوانند.
پریش پاهکین
5 مهر 86

Wednesday, September 19, 2007

هشدار خانم رایس به قهرمان جمهوری اسلامی !

در پی افزایش تنشها بر سر جاه طلبی های هسته ای دولت اسلامی کسی که بیش از پیش نقش جنجالیش برای جهان تعجب برانگیز است "محمد البرادعی" است.این مصری زاده بزرگ شده فرانسه و آمریکا که انگلیسی را بهتر از عربی می داند.
نقش البرادعی در 4 سال گذشته مجموعا حمایت از دوستانش در حکومت اسلامی ایران بوده است و حتی غرب نیز این نقش را به خوبی می شناسد.کارگزاران رژیم اسلامی هر گاه که تبلیغات رسانه ای غرب بر سر برنامه اتمی و اعمال تحریمها بالا می گیرد دست به دامن قهرمان خود در وین میشوند و به تریبون او پناه می برند. اما از نظر مبانی حقوقی آیا البرادعی می تواند در ادامه روند دیپلماسی با ایران دخالتی داشته باشد؟ خیر. نقش او به عنوان رییس آژانس انرژی اتمی یک نقش فنی است وحضورش در در مباحث سیاسی نمی تواند پذیرفتنی باشد .خانم دکتر رایس روز سه شنبه در هشداری به البرادعی با گوشزد نمودن نقش او هشدار داده است که "بهتر است دیپلماسی را به دیپلماتها واگذارد" . با همه اینها امید سرکردگان رژیم جمهوری اسلامی به این قهرمان مصریشان می تواند کارساز باشد؟ در رسانه های رژیم با پررنگ کردن نقش او کوشش میشود تا از او در برابر حملات چپ و راستی که از طرف رسانه های غربی به پیکر نظام اسلامی وارد می آید دیوار حایل ساخته شود . در بعضی از رسانه های رژیم با بزرگنمایی نقش او و با بیان اینکه همسر وی "آیدا" نقش مهمی در برانگیختن احساس صلح طلبی او دارد فضای درونی خانواده البرادعی را نیز بیش از پیش ایرانی جلوه داده اند.با تمام اینها او یک مصری است و شاید بر سر ایران معامله می کند سفر اخیر عراقچی معاون وزارت خارجه رژیم به مصر و توافق بر سر آغاز مناسبات در حالی است که کاملا در فضای سیاسی داخل کشور مسکوت باقی مانده است .
پریش پاهکین
28 شهریور 86

Sunday, September 16, 2007

بی قانونی قانونی در نظام ولایت مطلقه فقیه


سخنگوی دولت جمهوری اسلامی کیست؟رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کیست؟حقوقدان شورای نگهبان کیست؟وزیر دادگستری کیست؟
هر چهار پاسخ تنها یک نام است:غلامحسین الهام . در هر چهار پست در یک زمان ایفای نقش کردن کاریست که تنها در جمهوری بی قانون اسلامی کاملا قانونی و الزامی است. تکلیف همزمان هر 4 سازمان چه می تواند باشد؟هرج و مرج ،بی برنامگی و دخالت در امور .او به عنوان وزیر دادگستری و رییس ستاد مباره با قاچاق کالا و ارز خود را محق می داند در امور و مصوبات مجلس دخالت کند و از سوی دیگر از انجایی که حقوقدان شورای نگهبان است وظیفه خود می داند در امور فنی قانون گذاری مجلس و قوه قضاییه دخالت داشته باشد و خود را تنها به شناسایی تطبيق مصوبات با قانون اساسي جمهوری اسلامی محدود نسازد. او با دور زدن مجلس و با سمت سخنگویی دولت خود را مسوول قوه مجریه و قوه مقننه می داند و از آنجایی که وزیر دادگستری هم هست در کار قوه قضاییه نیز دستی می برد. با بدعت قانونی در جمهوری اسلامی هیچکس مشکلی ندارد و همه برای رتق و فتق امور حکومت اسلام کاملا راضی هم هستند که یک نفر بتواند چون اختاپوس در همه جا دست کم حضور فیزیکی داشته باشد. اما به نقل از نشریه بازتاب تاریخ 25 شهریور وابسته به جناح محافظه کار رژیم که ید طولایی هم در به اصطلاح آب دادن پته بعضی از حکومتی ها دارد می خوانیم :" اگر آقاي الهام به عنوان سخنگوي دولت، وزير دادگستري، رئيس‌ ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز ‌و حقوقدان شوراي نگهبان، دغدغه صيانت از قانون اساسي و اجراي آن مطابق با اختيارات دولت در تصويب آيين‌نامه‌ها را دارند، بهتر است بار ديگر اصل 138 را كه صراحتا دولت را ملزم به اعلام آيين‌نامه‌ها و مصوبات خود براي تطبيق با قوانين به رئيس‌ مجلس شوراي اسلامي مي‌كند، مطالعه كنند و توضيح دهند چرا در دو سال گذشته، هيچ يك از آيين‌نامه‌ها و مصوبات دولت براي اجراي اصل 138 به مجلس شوراي اسلامي فرستاده نشده تا اين مصوبات از نظر مشروعيت قانوني خدشه‌دار نشود؟" هرچند دست بالای دست بسیار است اما پاسخ این پرسش به هیچ روی مشکل نیست.در نظام ولایت مطلقه فقیه که ولی فقیه قیم مطلق جان و مال مردم باشد عمله های او نه تنها می توانند بلکه باید الزاما در هر سوراخی سرکنند.
پریش پاهکین
25 شهریور 1386

Wednesday, September 12, 2007

کاری کنیم.....

کاری کنیم کارستان.
در نشریه اینترنتی بازتاب وابسته به جناح اصول گرای حاکم روز چهارشنبه 21/6/86 گزارشی انتشار یافته است زیر نام "یانکی های دست بسته و بازی ییروز سپاه در زمین آمریکا" همین عنوان کافی است تا ماهیت تروریستی رژیم ضد بشری آخوندها را برملا کند و بیش از بیش برای جهانیان روشن سازد که حمایت سازمان یافته و بی قید و شرط رژیم از تروریسم تنها یک شعار نبوده و نیست بلکه واقعیتی است ریشه دار که اصل آن به قانون اساسی حکومت بر می گردد که در آن تحقق حکومت جهانی اسلام وعده داده شده است . در این گزارش به نقل از روزنامه های روسی گفته شده حملات سپاه به مناطق کرد نشین، آمریکا و متحدین را در موضع انفعالی قرار داده است و راه هر گونه واکنش را بر آنان بسته است.بازتاب به مقل از روزنامه روسی "پراودا" می نویسد: "تهران بار ديگر ايالات متحده آمريكا را با مسئله‌اي روبه‌رو كرده كه حل‌وفصل مثبت آن امكان‌پذير نيست. دولت ايران بخش چشمگيري از نيروي انقلابي ملي كشور را به بهانه اجراي عمليات ويژه در ضديت با شبه‌نظاميان «پژاك» در حوالي مرزهاي عراق مستقر كرده است. ايران دفاع مي‌كندتا ايران اين حزب را يك سازمان تروريستي معرفي ‌كند و عملا عليه آن اعلام جنگ كرده است و نيز به ساكنان روستاهاي مرزي با اعلاميه‌هايي درباره حمله ايران، هشدار داده است".در این گزارش همچنین آمده است :" تهران از لحاظ اقدامات خود بر ضديت با شبه‌نظاميان كرد، عملا حتي از تركيه نيز پيشي گرفته است . به گفته كردها، نيروي نظامي ايران به هيچ وجه نگران آن نيست كه عمليات نظامي به خاك يك دولت همجوار راه يافته است."
نا گفته پیداست که خوی جنگ طلبی رژیم می رود تا آشکارا و پنهان ایران را به ورطه هولناکی سوق دهد که درآن رویاهای غیر واقعی و هذیانهای باقی ماندن بر سر قدرت که اقتدار گرایان به دور از خرد سیاسی با ان دست به گریبانند تحقق پیدا کند. رژیم در شرایط کنونی بیش از هر زمانی بر طبل جنگ می کوبد و وقوع یک فاجعه تمام عیار را یگانه راه حفظ نظام باطل خود می داند. خروج دولت آلمان از طرح اجرای تحریم های بیشتر علیه حکومت و حمایت جهت دار البرادعی از طرح دروغ افکنانه مودالیته اتمی بیش از پیش گواه آن است که حکومت در کنار جنگ طلبی به هر اقدام دیگری برای به چالش کشاندن تلاشهای جهانی برای ایجاد مانع بر سر راه جاه طلبیهای ویرانگر خود دست می زند. مردم به جان آمده با مشاهده ناتوانی رژیم در تحقق شعارهای آرمان گرایانه اش تاوان ناکارآمدی حکومت گران برای ایجاد رفاه و امنیت اجتماعی در داخل و سیاستهای تنش افکنانه و توسعه طلبانه مذهبی در خارج را پس داده اند اما گویی این تاوان را پایانی متصور نیست . در همین راستا بیانیه روشن گرانه جبهه ملی ایران به تاریخ 18 شهریور ماه به خوبی با پرده برداری از نقاط سیاه عملکرد بی تدبیر رژیم و با فراخواندن حاکمان به "خرد ورزی در اندک زمان باقی مانده" وقوع فاجعه ای بزرگ و جبران ناپذیر را هشدار داده است . اما انتشار این بیانیه و بیانیه های مشابه به هیچ عنوان کافی نیست در این شرایط سخت و بحرانی ایجاد انجمن نجات ایران پیش از هر زمان دیگری ضروری است تا تمام گروههای مخالف حکومت را در کنار هم گرد آورد و برای رهایی ایران از چنگال حکومتی لایعقل و دیوانه کاری بکند کارستان.
پریش پاهکین
21 شهریور 86

Wednesday, August 22, 2007

پاسخی به مقاله فرهادجعفری در گویانیوز

در پاسخ به مقاله آقای جعفری در گویا نیوز:
درود بر شما

با خواندن هر مقاله از سلسله اندیشه ها و نوشته های شما به این واقعیت نزدیک تر می شوم که در حال مطالعه یک داستان از نوع happy end و یا تعبیر خوابی طولانی هستم.ماجرای گنگی خوابدیده که در مالیخولیا و هذیان گرفتار آمده و حتی پس از بیداری تمام وقتش به تعبیر رویاهایی می گذرد که در ساعات خواب دیده است. این بار در اخرین مقاله شما با استناد به مدل پاکستان به سپاه هشدار داده اید تا با لباس نظامی وارد عرصه حکومت نشود.مگر از یاد برده اید از همان زمانی که حاکمیت با کودتای پادگانی شکل گرفت معلوم بود که نیازی به منتظر ماندن برای روبرو شدن با واقعیت پشت پرده نیست! آنچه در دوم خرداد سال 76 پشت پرده ای از عبای روحانیت معتدل اصلاح طلب پنهان شده بود و از این ماسک عوام فریبانه برای پیشبرد مطامع حکومت استفاده می کرد اینک هیچ نیازی به مخفی کردن دست آهنین خود در دستکش مخملین ندارد. گویی به کلی فراموش کرده اید که در پس پرده قدرت چه می گذرد و سرداران با نفوذ سپاه در حال حاضرهمان ساخت سیاسی را تشکیل می دهند که شما به کرات از آن یاد کرده اید. سپاه پول دارد، تشکیلاتی دارد که به موقع می تواند همه معادلات سیاسی و بازیهای قدرت را به نفع خود تمام کند و از همین ابزارها برای رسیدن به هدفهای ویرانگرانه جهانی خوداستفاده نماید و شما با همان خوشبینی که پاسدار احمدی نژاد را در مقام ریاست جمهور - که عملا بازیگری بیش نیست- دعوت به مدارا می کنید چنین نیرویی که چون اختاپوس در هر روزنه ای دست انداخته است را نمی توانید به هوشیاری؟ فراخوانید . هنوز به نظر می رسد رویای اصلاحات حکومتی برای مدافعان به حاشیه رفته اصلاح طلبی بسا شیرین است اما معلوم نیست نتیجه چنین رویاهایی چه باشد؟ چه حرف تازه ای قرار است گفته شود؟
آقای جعفری! امثال شما تنها برای "قدرت" می نویسند و در مقالات شما "بازیهای قدرت" حرف اول را می زند در واقع آن قدر حجمه مواجهه با (ساخت سیاسی) و نحوه برخورد (اصلاح طلبان مسالمت جوی داخل) و ترس از (براندازی) و (انقلاب مخملی) و (نفوذ بیگانه) و (سرسپردگی به بیگانگان) در مقالات شما بالاست که جا برای عرصه عمومی که همان "مردم" است در کل خالی مانده است. شما نیز دچار خشم فرو خرده و هذیان توطئه گری همگان بر علیه نظام هستید. همان چیزی که باعث وحشت اقتدارگرایان هم هست . هر دوی شما برای رسیدن به کرسی قدرت سر و دست می شکنید براستی که اصلاح طلبی شما با اصول گرایی اقتدارگرایان حاکم هیچ فرقی ندارد!
پریش پاهکین

Sunday, August 19, 2007

هم اندیشان درود بر شما! ایران به شما سپرده شده است

ما بنیاد گذاران انجمن امروز و در این ساعت انجمن مقدس خود را تشکیل داده وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار می سازیم ، هرگز نخواهیم گذاشت این شعله های آتش وطن پرستی که امروز از قلوب ما زبانه می کشد خاموش گردد تلاش خواهیم کرد که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ایرانی و مبنای تعلیمات و عقاید انجمن خویش سازیم. شاید این آرزو در زمان ما به حقیقت نپیوندد.اماما موظفیم ذره ای از این اخگر را که در سینه داریم در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنیم تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود. ما مبارزه خویش را در اینترنت آغاز می کنیم و هر ایرانی آزاده وطن دوستی با اعتقاد به اصول اساسنامه می تواند در این انجمن اینترنتی عضو شود با بلندی همت همه اعضا به تدریج دامنه کار پیشرفت خواهد کرد تا به شکل یک انجمن واقعی برای آزادی ایران فعالیت نماید .مطمئن باشید روزی می رسد که این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی بر جای نگذارد. به پیش برای آن روز تاریخی و مقدس،آن روز سعادت بار فرح بخش،آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ما در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور انجمن در اهتزاز خواهد بود .

Wednesday, August 15, 2007

پاسخ به دنا رباطی در پاسخ به مقاله منتشرشده در گویا نیوز


با درود و در پاسخ به انتقاد شما ازآقای سرکوهی
در ابتدا باید گفت که مقاله شما در کل نقد مقالات آقای سرکوهی نبود بلکه بیشتر متوجه نقد خود ایشان می شد. برای
ما که در ان سالها طفلی بیش نبودیم سخنان دکتر ملکی که رییس دانشگاهی بود که بعدها پا به ان گذاشتیم معلوم است و قابل استناد و خود نیز می توانیم از برآیند تمام گفته ها و نوشته ها نتیجه بگیریم که ستاد انقلاب فرهنگی چه بود و چه کرد ؟پیراستن دانشگاهها به قیمت تصفیه صدها نفر تنها برای اسلامی تر شدن ....همچنین برای یک خواننده آگاه و آشنا آشکار است که نهادهای غیر دولتی در سراسر دنیا می کوشند تا از نفوذ قدرت و سیاست خودداری کنند و تا حد ممکن از ترفند دولتها مصون بمانند و باید که چنین باشد . وقتی نوشته سروش را می خواندم خواه نا خواه یک سوال در ذهن من شکل گرفت چرا باید وزرات خارجه فنلاند وارد چنین ماجرایی شود؟ و این پرسش اساسی است که نمی توان از کنار ان به سادگی گذشت .اما انچه شما در نوشته خود بر ان تکیه می کنید انگشت گذاشتن بر مدعیان این فیلسوف است و نه بر نقد عملکردها یا نوشته ها! شما نیز ناخواسته در دام انتقادهایی در افتاده اید که بیشتر جنبه زبانی دارد و نه علمی . کتمان حقیقت به هر نامی می تواند دروغ باشد و تنها شهامت است که می تواند پرده های دروغ را کنار بزند و حقیقت را آشکار سازد. هنوز روشنفکران نیاموخته اند که تنها نقد بیرحمانه افکار و آراء است که می تواند اندیشه ساز باشد .آنچه در مقاله آقای سرکوهی خواندم نقد موضوع بود و نه نقد شخص و این یک حداقلی است که در نظر گرفته شده است .شما که خود نقد آرام را خوشتر می دارید دلیل نمی شود که بر انان که بیرحمانه نقد می کنند و نقاب از چهره دروغ می زدایند خرده بگیرید . بگذارید پرده ها کنار برود و وجدان بیدار جوان ایرانی خود به قضاوت بنشیند هرچند به مذاق شما سازگار نباشد و یا فیلسوفان را خوش نیاید. امروز اما باید گفت اندیشه ها از آنجا که شما فکر می کنید سر نمی زند امروز تابوها شکسته شده و هیچ متفکری آن قدرها هم بزرگ نیست که چون معصومان و پیامبران بری از اشتباه و فریب باشد. موضوع دیگر این است که اصلاح طلبان حکومتی اگر شهامت داشتند و به نقد شجاعانه اقتدارگرایان می پرداختند و اگر با مردم شفاف برخورد می کردند هرگز به گفته خود آقای زید آبادی (روزآنلاین 16مرداد ماه) چنین سرخورده به حاشیه رانده نمی شدند تا معصومانه بنویسند تا دیگران را خوش آید. ابتدا راه و رسم نقد را آموختن و بعد پا درعرصه گذاشتن بسیار راهگشا خواهد بود و می تواند مطلع خوبی هم برای ایجاد اندیشه های نوین گردد.
پیروز باشید.
پریش پاهکین

Monday, August 13, 2007

خلاصه ای از پاسخ من به آقای دلخواسته

درودی دیگر بار بر شما و با کمال احترام به عقاید شما

باید بپذیریم که دارای اختلاف دیدگاه هستیم و تا ابد هم می توانیم این مباحث را ادامه دهیم کاری که 30 سال است همه گروهها انجام داده اند. همه گروهها داعیه دار ایرانی بودن و تلاش برای آزادی ایران بوده و هستند وهمه و همه می گویند که 30 سال است تلاش می کنند ولی از 30 سال پیش تا کنون چرا با وجود چنین احساس مشترکی هیچ اپوزیسیون متحدی نتوانسته است شکل بگیرد خدا می داند!همه نشستهایی که برای رسیدن بر یک توافق و برای ایجاد اتحاد و وفاق شکل گرفته به شکست انجامیده است . همیشه برای بر کرسی نشاندن حرف خود تلاش کرده ایم و نفوذ جمهوری اسلامی را تعمیق بخشیده ایم . چرا ننشته ایم بر سر نقاط مشترک کار کنیم ؟به عبارتی خود ما بوده ایم که آب بر آسیاب جمهوری اسلامی ریخته ایم . باید بر این نکته تاکید کنیم که ما در یک نقطه مشترکیم و آن هم ایران است جمله آخر شما نشان می دهد که هر چند هم از دو نسل متفاوت باشیم مذهبی باشیم یا غیر مذهبی می توانیم با توافق کلی یک اتحاد را شکل دهیم .همه گروهها فارغ از مشروطه خواه و جمهوری خواه اسلامی یا لاییک می توانند برای نجات ایران یک توافق کلی را شکل دهند و یک کمیته نجات تشکیل دهند. چرا چنین راه کاری را پیش نمی گیرید؟؟؟آیا زخمهای گذشته و حب و بغضها از خیانت این و ان انقدر بزرگ است که اجازه نمی دهد برای یک دقیقه حتی چشم در چشم همدیگر بیندازیم و برای ایران و به خاطر آزادی ایران به هم درودی خشک و خالی بفرستیم . چرا با وجودی که همه از درد غربت می نالند اما برای رسیدن به وطن کاری نمی کنند؟ برآیند تمام تلاشها در خارج از ایران و آنچه به چشم مردم ایران می آید هیچ است! صرفنظر از اعتیاد خانمانسوزی که نسل جوان را زمین گیر و فقری که شانه های مردم را خم کرده است باز هم در حال حاضر این مردم ایران هستند که جانانه ایستاده اند و مقاومت پیشه کرده اند با وجود سیل مرگبار اعدامها و شکنجه و بگیر و ببند باز هم مقاومت مدنی را بهترین شیوه می دانند . گروههای خارج از ایران به جز معدودی انگشت شمار با وجود در اختیار داشتن فضای دموکراتیک و امکانات آزاد بیکار نشسته اند و این مرگ تدریجی را نظاره می کنند.
اوضاع ایران در این مقطع تاریخی بسیار بحرانی است .خود شما آیا حاضرید با همان شاه یا خمینی بر سر یک میز بنشینید و مذاکره کنید؟ آیا حاضرید برای ایجاد کمیته نجات با رفسنجانی،کروبی،مریم رجوی و رضا پهلوی و ...... هر کس دیگر یک گروه کاری تشکیل دهید ؟منصفانه بگویید ! اگر جوابتان مثبت باشد امیدوار کننده خواهد بود.ما همه داغدار یک دردیم .سینه ما برای ایران میسوزد و نمی خواهیم ویرانی میهن را به دست داخلی و خارجی ببینیم .باید کاری کنیم !در حال حاضر سکوت ما خیانت ماست !باید برای اتحاد همه گروهها کاری کرد !دامن زدن به اختلافها بس است .هر چه بوده گذشته باید از آن درس گرفت و برای آینده چراغی ساخت .شما چه راهی را پیشنهاد می کنید ؟

پریش پاهکین

Sunday, August 5, 2007

Thursday, July 26, 2007

به سالگرد شهادت فرزند دلیر میهن زنده یاد اکبر محمدی رسیده ایم و باز همان رویاها و گریه های بی اختبار در سوگ فرزندان برومند این آب و خاک و داغ شکوفه های عطرآگینی که ناشکفته پرپر شدند.راهشان پر رهرو باد و فروزان باد آتش شعله ور آزادیخواهی
خداوند نگهدار ایران باد

Sunday, July 22, 2007

. (قانون اساسی جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است(15و16

اصل 15: زبان‏ و خط رسمي‏ و مشترك‏ مردم‏ ايران‏ فارس‏ است‏. اسناد و مكاتبات‏ و متون‏ رسمي‏ و كتب‏ درسي‏ بايد با اين‏ زبان‏ و خط باشد ولي‏ استفاده‏ از زبانهاي‏ محلي‏ و قومي‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ هاي‏ گروهي‏ و تدريس‏ ادبيات‏ آنها در مدارس‏، در كنار زبان‏ فارسي‏ آزاد است‏.

اصل 16: از آنجا كه‏ زبان‏ قرآن‏ و علوم‏ و معارف‏ اسلامي‏ عربي‏ است‏ و ادبيات‏ فارسي‏ كاملا با آن‏ آميخته‏ است‏ اين‏ زبان‏ بايد پس‏ ازدوره‏ ابتدايي‏ تا پايان‏ دوره‏ متوسطه‏ در همه‏ كلاسها و در همه‏ رشته‏ ها تدريس‏ شود.


کالبد شکافی اصول 15 و 16:اصل 15 به باور من می توانست در صورت اجرایی شدن! زمینه ای مدرن برای احترام به زبانهای غیر پارسی باشد. اما اصل 16 (که بعدها به دانشگاهها نیز تسری داده شد) خود به تنهایی لازم بود تا زمینه های احترام به قومیتها را به یک نوع عرب گرایی و ایران ستیزی منحرف سازد . زبان پارسی به رغم این اصل هیچگاه به طور کامل با زبان اعراب نیامیخته است اما قانونمند سازی فرهنگ تازیان تنها به بهانه عربی بودن کتاب مسلمانان باز هم در بطن خود نشان از تبعیض دارد. بیزاری جوانان ایران زمین از فراگیری دروس عربی گواه دیگری بر غیر واقع بینانه بودن این اصل است.