Thursday, September 27, 2007

توهین به احمدی نژاد توهین به کیست؟

واکنشهای چند روز اخیر و سوزو گدازهای آنانی که فکر می کنند به نماینده محبوبشان توهین شده است رفته رفته تکلیف مردم را با بسیاری از چهره ها مشخص می سازد. چهره هایی که در این شرایط بحرانی و خطرناک و با اینهمه بی قانونی و جنایت تا دیروز افکار عمومی را به سکوت فرا می خواندند امروز با دم زدن از راه و روش آکادمیک(!)؛روشنفکری(!) رییس دانشگاه کلمبیا را به باد انتقاد می گیرند و در مواردی خبر از انفصال او می دهند! شگفتا گویی "کلمبیای نیویورک " ، "پلی تکنیک تهران " است که هر چه خواستند بکنند و هیچکس لام از کام نگوید.چه جنایات هولناکی در زندانهای رژیم به جان جوانان برومند این مرز و بوم می رود و اینان چون دریوزگان قدرت، لب فرو بسته اند تا نکند از پر قبای ولایت فقیه چیزی به عاریه نصیب نبرند. اینان رنجنامه دانشجو و استاد ایرانی را نخوانده اند؟؟آیا نمی دانند بر زن ایرانی چه می رود ؟کارگر ایرانی چه می کشد ؟ دانش آموز بهایی به خاطر عقایدش از تحصیل باز می ماند؟گزارش های نقض مستمر گسترده و برنامه ریزی شده حقوق بشر را کیست که نخوانده باشد؟
احمدی نژاد اصلا نماینده کیست؟؟؟ نماینده افرادی چون "رفسنجانی" ،"خاتمی"،"مهاجرانی"،"بهنود"،"ابطحی" و "زید آبادی"؟؟؟؟؟ که ادعای اصلاح طلبیشان آسمان را پاره می کرد و حالا دست در دست هم به حمایت از سرکرده ارتجاعی ولایت فقیه می پردازند .آری توهین به احمدی نژاد توهین به اینان است که همه سر در آخور "نظام ولایت مطلقه فقیه" داشته و دارند.
اما احمدی نژاد نمی تواند نماینده آنهایی باشد که در سحرگاهان بی محاکمه و دادگاه اعدام شدند !دانشجویان و جوانان برومندی که پست ترین شکنجه های جهان را به جان خریدند و به دروغ دامن نیالودند! زنانی که به جرم جمع آوری امضا و یا سلیقه شخصیشان در انتخاب لباس بازداشت و شکنجه شدند! معلمانی که برای داشتن منزلت انسانی چه رنجها که نکشیدند !
او نماینده من نیست ! نماینده همشهریان و همدردان و همفکران من هم نیست! حال که او به انسانیت من و امثال من در ایران تاخته است ،حال که برایش دروغ پردازی از نان شب هم واجب تر است ؛حال که به جای من از فلسطینینان حمایت می کند،حال که چون دلقکان در بازارهای مکاره حاضر است برای کسب آبرو، حیثیت "ایران و ایرانی" را به حراج بگذارد بگذار براو بتازند! بگذار سرود دردهای همدردان مرا حتی برای مدتی کوتاه غریبگان در آن سر دنیا بخوانند.
پریش پاهکین
5 مهر 86

Wednesday, September 19, 2007

هشدار خانم رایس به قهرمان جمهوری اسلامی !

در پی افزایش تنشها بر سر جاه طلبی های هسته ای دولت اسلامی کسی که بیش از پیش نقش جنجالیش برای جهان تعجب برانگیز است "محمد البرادعی" است.این مصری زاده بزرگ شده فرانسه و آمریکا که انگلیسی را بهتر از عربی می داند.
نقش البرادعی در 4 سال گذشته مجموعا حمایت از دوستانش در حکومت اسلامی ایران بوده است و حتی غرب نیز این نقش را به خوبی می شناسد.کارگزاران رژیم اسلامی هر گاه که تبلیغات رسانه ای غرب بر سر برنامه اتمی و اعمال تحریمها بالا می گیرد دست به دامن قهرمان خود در وین میشوند و به تریبون او پناه می برند. اما از نظر مبانی حقوقی آیا البرادعی می تواند در ادامه روند دیپلماسی با ایران دخالتی داشته باشد؟ خیر. نقش او به عنوان رییس آژانس انرژی اتمی یک نقش فنی است وحضورش در در مباحث سیاسی نمی تواند پذیرفتنی باشد .خانم دکتر رایس روز سه شنبه در هشداری به البرادعی با گوشزد نمودن نقش او هشدار داده است که "بهتر است دیپلماسی را به دیپلماتها واگذارد" . با همه اینها امید سرکردگان رژیم جمهوری اسلامی به این قهرمان مصریشان می تواند کارساز باشد؟ در رسانه های رژیم با پررنگ کردن نقش او کوشش میشود تا از او در برابر حملات چپ و راستی که از طرف رسانه های غربی به پیکر نظام اسلامی وارد می آید دیوار حایل ساخته شود . در بعضی از رسانه های رژیم با بزرگنمایی نقش او و با بیان اینکه همسر وی "آیدا" نقش مهمی در برانگیختن احساس صلح طلبی او دارد فضای درونی خانواده البرادعی را نیز بیش از پیش ایرانی جلوه داده اند.با تمام اینها او یک مصری است و شاید بر سر ایران معامله می کند سفر اخیر عراقچی معاون وزارت خارجه رژیم به مصر و توافق بر سر آغاز مناسبات در حالی است که کاملا در فضای سیاسی داخل کشور مسکوت باقی مانده است .
پریش پاهکین
28 شهریور 86

Sunday, September 16, 2007

بی قانونی قانونی در نظام ولایت مطلقه فقیه


سخنگوی دولت جمهوری اسلامی کیست؟رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کیست؟حقوقدان شورای نگهبان کیست؟وزیر دادگستری کیست؟
هر چهار پاسخ تنها یک نام است:غلامحسین الهام . در هر چهار پست در یک زمان ایفای نقش کردن کاریست که تنها در جمهوری بی قانون اسلامی کاملا قانونی و الزامی است. تکلیف همزمان هر 4 سازمان چه می تواند باشد؟هرج و مرج ،بی برنامگی و دخالت در امور .او به عنوان وزیر دادگستری و رییس ستاد مباره با قاچاق کالا و ارز خود را محق می داند در امور و مصوبات مجلس دخالت کند و از سوی دیگر از انجایی که حقوقدان شورای نگهبان است وظیفه خود می داند در امور فنی قانون گذاری مجلس و قوه قضاییه دخالت داشته باشد و خود را تنها به شناسایی تطبيق مصوبات با قانون اساسي جمهوری اسلامی محدود نسازد. او با دور زدن مجلس و با سمت سخنگویی دولت خود را مسوول قوه مجریه و قوه مقننه می داند و از آنجایی که وزیر دادگستری هم هست در کار قوه قضاییه نیز دستی می برد. با بدعت قانونی در جمهوری اسلامی هیچکس مشکلی ندارد و همه برای رتق و فتق امور حکومت اسلام کاملا راضی هم هستند که یک نفر بتواند چون اختاپوس در همه جا دست کم حضور فیزیکی داشته باشد. اما به نقل از نشریه بازتاب تاریخ 25 شهریور وابسته به جناح محافظه کار رژیم که ید طولایی هم در به اصطلاح آب دادن پته بعضی از حکومتی ها دارد می خوانیم :" اگر آقاي الهام به عنوان سخنگوي دولت، وزير دادگستري، رئيس‌ ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز ‌و حقوقدان شوراي نگهبان، دغدغه صيانت از قانون اساسي و اجراي آن مطابق با اختيارات دولت در تصويب آيين‌نامه‌ها را دارند، بهتر است بار ديگر اصل 138 را كه صراحتا دولت را ملزم به اعلام آيين‌نامه‌ها و مصوبات خود براي تطبيق با قوانين به رئيس‌ مجلس شوراي اسلامي مي‌كند، مطالعه كنند و توضيح دهند چرا در دو سال گذشته، هيچ يك از آيين‌نامه‌ها و مصوبات دولت براي اجراي اصل 138 به مجلس شوراي اسلامي فرستاده نشده تا اين مصوبات از نظر مشروعيت قانوني خدشه‌دار نشود؟" هرچند دست بالای دست بسیار است اما پاسخ این پرسش به هیچ روی مشکل نیست.در نظام ولایت مطلقه فقیه که ولی فقیه قیم مطلق جان و مال مردم باشد عمله های او نه تنها می توانند بلکه باید الزاما در هر سوراخی سرکنند.
پریش پاهکین
25 شهریور 1386

Wednesday, September 12, 2007

کاری کنیم.....

کاری کنیم کارستان.
در نشریه اینترنتی بازتاب وابسته به جناح اصول گرای حاکم روز چهارشنبه 21/6/86 گزارشی انتشار یافته است زیر نام "یانکی های دست بسته و بازی ییروز سپاه در زمین آمریکا" همین عنوان کافی است تا ماهیت تروریستی رژیم ضد بشری آخوندها را برملا کند و بیش از بیش برای جهانیان روشن سازد که حمایت سازمان یافته و بی قید و شرط رژیم از تروریسم تنها یک شعار نبوده و نیست بلکه واقعیتی است ریشه دار که اصل آن به قانون اساسی حکومت بر می گردد که در آن تحقق حکومت جهانی اسلام وعده داده شده است . در این گزارش به نقل از روزنامه های روسی گفته شده حملات سپاه به مناطق کرد نشین، آمریکا و متحدین را در موضع انفعالی قرار داده است و راه هر گونه واکنش را بر آنان بسته است.بازتاب به مقل از روزنامه روسی "پراودا" می نویسد: "تهران بار ديگر ايالات متحده آمريكا را با مسئله‌اي روبه‌رو كرده كه حل‌وفصل مثبت آن امكان‌پذير نيست. دولت ايران بخش چشمگيري از نيروي انقلابي ملي كشور را به بهانه اجراي عمليات ويژه در ضديت با شبه‌نظاميان «پژاك» در حوالي مرزهاي عراق مستقر كرده است. ايران دفاع مي‌كندتا ايران اين حزب را يك سازمان تروريستي معرفي ‌كند و عملا عليه آن اعلام جنگ كرده است و نيز به ساكنان روستاهاي مرزي با اعلاميه‌هايي درباره حمله ايران، هشدار داده است".در این گزارش همچنین آمده است :" تهران از لحاظ اقدامات خود بر ضديت با شبه‌نظاميان كرد، عملا حتي از تركيه نيز پيشي گرفته است . به گفته كردها، نيروي نظامي ايران به هيچ وجه نگران آن نيست كه عمليات نظامي به خاك يك دولت همجوار راه يافته است."
نا گفته پیداست که خوی جنگ طلبی رژیم می رود تا آشکارا و پنهان ایران را به ورطه هولناکی سوق دهد که درآن رویاهای غیر واقعی و هذیانهای باقی ماندن بر سر قدرت که اقتدار گرایان به دور از خرد سیاسی با ان دست به گریبانند تحقق پیدا کند. رژیم در شرایط کنونی بیش از هر زمانی بر طبل جنگ می کوبد و وقوع یک فاجعه تمام عیار را یگانه راه حفظ نظام باطل خود می داند. خروج دولت آلمان از طرح اجرای تحریم های بیشتر علیه حکومت و حمایت جهت دار البرادعی از طرح دروغ افکنانه مودالیته اتمی بیش از پیش گواه آن است که حکومت در کنار جنگ طلبی به هر اقدام دیگری برای به چالش کشاندن تلاشهای جهانی برای ایجاد مانع بر سر راه جاه طلبیهای ویرانگر خود دست می زند. مردم به جان آمده با مشاهده ناتوانی رژیم در تحقق شعارهای آرمان گرایانه اش تاوان ناکارآمدی حکومت گران برای ایجاد رفاه و امنیت اجتماعی در داخل و سیاستهای تنش افکنانه و توسعه طلبانه مذهبی در خارج را پس داده اند اما گویی این تاوان را پایانی متصور نیست . در همین راستا بیانیه روشن گرانه جبهه ملی ایران به تاریخ 18 شهریور ماه به خوبی با پرده برداری از نقاط سیاه عملکرد بی تدبیر رژیم و با فراخواندن حاکمان به "خرد ورزی در اندک زمان باقی مانده" وقوع فاجعه ای بزرگ و جبران ناپذیر را هشدار داده است . اما انتشار این بیانیه و بیانیه های مشابه به هیچ عنوان کافی نیست در این شرایط سخت و بحرانی ایجاد انجمن نجات ایران پیش از هر زمان دیگری ضروری است تا تمام گروههای مخالف حکومت را در کنار هم گرد آورد و برای رهایی ایران از چنگال حکومتی لایعقل و دیوانه کاری بکند کارستان.
پریش پاهکین
21 شهریور 86