Saturday, June 6, 2009

پاسخ به بابک داد "یکی از لباس شخصی های اینترنتی"

بابک داد ، که چون دیگر همفکرانش در قبای روشنفکری فرو رفته است و خود را ملت ایران می داند و به جای مردم ایران سخن پراکنی می کند از روی نام اشخاص، در مورد کارشان و شیوه های فکری شان اظهار نظر می کند و هیچ گاه به خود و قاطبه سردمداران ایدئولوژی حاکم خود زحمت درک خواسته های دیگران را نمی دهد.
جناب ! شما یک فعال اجتماعی درون کشور را "مجهول الهویه " می نامید ، به دور از بینش دموکراتیک "نام" او را به مسخره می گیرید و قلم زنی های گاه به گاه او را در فضای بسته اختناق موجود که فرصت تنفس برای هیچ مخالفی باقی نگذاشته است ادبیات "یقه درانی" و "شارلاتانیزم" قلمداد می کنید و به شیوه حکومت سرکوبگر و ماموران امنیتی و اطلاعاتی اش دم از پیگرد قانونی ؟! می زنید. آری شما کاملا حق دارید !همه تریبونها در اشغال شماست ،بیش از صدها روزنامه ،بیش از صدها رسانه دیداری و شنیداری و هر جا بخواهید هر مطلبی را که فکر می کنید درست است انتشار می دهید . تنها جایی که برای ما دگر اندیشان و مخالفان حکومت سرکوبگر باقی می ماند فضای مجازی ،سایتهای فیلتر شده ،وبلاگهای تحت تعقیب است که گاه به همین دلیل بازداشت یا وادار به سکوت می شویم.تنها جایی که برای ما از امنیت نسبی برخوردار است فضای پست الکترونیکی است.خبرهای مربوط به نقض حقوق بشر،بیان آزاد اندیشه در قالب نوشته ها و مقالات و از همه مهمتر خبرهای مربوط به "جنبش ملی ما هستیم" که طی یک سال گذشته بیشترین حرکت اجتماعی را در داخل ایران پدید آورده است تنها چیزی است که از سوی من برای شما و دیگران فرستاده شده است شما نزدیک به دو سال است که پستهای من را دریافت می کنید .دو سال تمام فرصت داشته اید که تنها با یک کلیک ساده نام من را از لیست الکترونیکی خود پاک کرده یا تنها با اندکی درایت و در اقدامی خردمندانه با فرستادن یک خط به پست الکترونیکی من ناخشنودی خود را از دریافت مطالب من اعلام نمایید. چگونه است که امروز پس از گذشت این زمان طولانی ،همزمان با فرارسیدن بازی انتخابات حکومتی و به محض دریافت شکواییه من از عملکرد "بزرگان جامعه هنری و ادبی کشور" (به
اصطلاح خودتان !) به فراست افتاده اید به پیگرد من بپردازید؟؟دوبار در وبلاگ شما و به شیوه ای که معمولا نویسندگان برای آغاز گفتمانهای دموکراتیک به کار می برند ابراز نظر کردم و یک بار نیز از شما خواستم که هیچگاه از سو و به جای همه ملت ایران سخن نگویید و "نظر شخصی" خود را "دیدگاه عمومی کشور" نخوانید ، اما شما با شیوه حکومت گران سرکوبگر با حذف نظرات من دست به سانسور زدید و به دروغ اعلام نمودید که من شما را تهدید کرده ام و فحاشی نموده ام . اینک زمان عدم شفافیت گذشته است . فریب ، ریاکاری و چماق به دست همچون لباس شخصی های رژیم در فضای مجازی به سرکوب سردمداران حکومت دامن زدن امروز هیچ جایگاهی ندارد.
تنها برای آگاهی شما که همچون دیگر همفکرانتان و مانند همیشه متن را رها کرده و حاشیه را چسبیده اید باید سه نکته را یادآور شوم:
1- من برای عدم مشارکت خود در نمایشی به نام انتخابات نیاز به ارائه دلیل ندارم همین که شما در این بحبوحه بی وقفه از "مشارکت در انتخابات" می نویسید نشان می دهد که اثربخشی "عدم مشارکت" که راهکار ماست به مراتب بیش از رای شماست.
2- به باور من شما در حمایت از کسانی برمی آشوبید که با پشتیبانی ازکاندیداهای نظام دیگر نمی توان آنها را بزرگ دانست.کدام وجدان بیدار و اندیشه هوشیاری می پذیرد که در فرصت استبداد و دیکتاتوری حاکم بر همه عرصه های کشور و در بساطی که هنرمند وارد بازی سرکوب دولتی می شود و نانش را به نرخ روز دولت می خورد لیست بزرگان فرهنگی و هنری شما تا ابد همان باشد که بود و
بدا به روزگار ما اگر تمام سرمایه های فرهنگی و ادبی کشور بزرگ ایران با آن پیشینه شگرف تاریخی چنین بزرگانی باشند !
3- جهت تنویر افکار عمومی به آگاهی می رسانم متن مقالات من از 3 سال گذشته در خبرگزاریها موجود است و همگان می توانند با جستجو در موتور جستجوی گوگل از ادبیات موجود در انها باخبر شوند.


پریش پاهکین
14/3/88